آهنگ مصطفی پاشایی به نام دل سنگ

چرا فکر میکنی راهی هنوز هست مگه ابی که ریخته جمع میشه

همه حرفای تلخت خاطرم هست مگه این تلخیا خوش طعم میشه

مگه شاهد نبودی مرگ عشقو توی عمق نگاه خسته ی من

دیگه وابستگی معنا نداره تو این قلب به تو وابسته ی من

حالا ما موندیم این خاطرات قشنگی که داره کمرنگ میشه

دارم تازه میفهمم که یه عاشق چجوری این روزا دل سنگ میشه

حالا ما موندیم این خاطرات قشنگی که داره کمرنگ میشه

دارم تازه میفهمم که یه عاشق چجوری این روزا دل سنگ میشه

همه احساسمون بهم مرد چرا میگی هنوزم فرصتی هست

دیگه از عشقمون چیزی نمونده مگه بین منو تو حرمتی هست

تو این افسانه ی عشق منو تو ته قصه منو تو ما نمیشه

میدونستم که نفرین شده این عشق حس عشق میون سنگ و شیشه

حالا ما موندیم این خاطرات قشنگی که داره کمرنگ میشه

دارم تازه میفهمم که یه عاشق چجوری این روزا دل سنگ میشه

حالا ما موندیم این خاطرات قشنگی که داره کمرنگ میشه

دارم تازه میفهمم که یه عاشق چجوری این روزا دل سنگ میشه