عاشق شده جانم چه کنم انسانم
در سینه دلی دارم و سرگردانم
اینقدر نلرزان نشکن قلبم را
من ارگ بمم به ضربه ای ویرانم
دل بر غم تو دادم دلبر بسلامت باد
از پا اگر افتادم دلبر بسلامت باد
ما ساخته ی عشقیم افروخته ی عشقیم
در شعله ی سختیها ما سوختهی عشقیم
در قلب توام مرا شناسایی کن
من زمزمه ی توام هم آوایی کن
من قرنیه ی چشم توام چشم ببند
در خلوت دل نیت زیبایی کن
لبخند تو آیینه و نور است بخند
دریاچه ی رویا و بلور است بخند
ای عشق چرا فرشته ای غمگینی
هر چند دلت گرفته زور است بخند
در قلب توام مرا شناسایی کن
من زمزمهی توام هم آوایی کن
من قرنیه ی چشم توام چشم ببند
در خلوت دل نیت زیبایی کن
لبخند تو آیینه و نور است بخند
دریاچه ی رویا و بلور است بخند
ای عشق چرا فرشته ای غمگینی
هر چند دلت گرفته زور است بخند