نزن بارون
نمیتونی بشوری غمو از قلبم
نمیبینی
همینجوریش خودم تو غصه هام غرقم
نزن بارون
دل شهرو ببین دوباره خون کردی
نمیفهمی
واسه کسی که عاشقِ فقط دردی
ای وای بازم بوی بارون
دوباره حس بی کسی ؛ حال داغون
بی چتر هی پرسه زدن تو خیابون
با چشم گریون
ای وای بازم ؛ خاطراتش
شبای دلتنگی و باز فکر و خیالش
کجای اینشهرِ الان ؛ خوبه حالش؟
کیه کنارش
یه دیوونم
که از دیوونگیش دست برنمیداره
یه سرگردون
که یه زندگی به خودش بدهکاره
یه تنها که
شریک غصه هاش فقط یه سیگارِ
یه عاشق که
حتی بارون واسش شبیه آوارِ