بنویس درد بخوان عشق یه تب سرد بخوان عشق
زخمی بر دل یادگاری از یه ادم بخوان عشق
بنویس سختی روزا و شب و تنهایی
بنویس در به دری بنویس رسوایی
بنویس مستی هرشب بنویس
شیدایی بخوان عشق بخوان عشق
ببار چشم بی سو جسم بی روح عشق تو کو
ببین رنگ رفته از بر و رو عشق تو کو
ببار چشم بی سو جسم بی روح عشق تو کو
ببین رنگ رفته از بر و رو عشق تو کو
هرکی باز زخم زبوناش این دلو بد
سوزوند طعنه های آدما قلب منو میلرزوند
آی تویی که ادعات یه شهرو نابود میکرد
ببین این عاشق بی ادعا رو حرفش موند
ببار چشم بی سو جسم بی روح عشق تو کو
ببین بهر رنگ رفته از بر و رو عشق تو کو
ببار چشم بی سو جسم بی روح عشق تو کو
ببین بهر رنگ رفته از بر و رو عشق تو کو